عاشقانه ها
بهترینها برای عاشق ترین ها
اگر درد داری... تحمل کن... روی هم که تلنبار شد... دیگر نمیفهمی کدام درد از کجاس...! کم کم خودش بی حس میشود...! سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, :: 1:11 :: نويسنده : علی
گوش کن لعنتی چه سخت است از صبر گفتن و دلجویی دادن وقتی که لحظه هایت همیشه با درد آمیخته شده است. چه سخت است امید بستن به فرداهای دور از انتظار وقتی که تنها، درد مرهم زخم هایت باشد. میدانم چقدر سخت است وقتی صبرت را به ازای روزها تحمل رنج از دست می دهی و میدانم چه سخت است وقتی ناله های لحظه های ت نهاییت را با شانه های بی کسی شب تقسیم می کنی تا حرمت اشک های پاکت را مقابل هر کس نشکنی. آری، چه سخت است موعظه وقتی که هیچکس دردت را نمی فهمد و هیچکس نمی تواند تسکین دهنده دل خرابت باشد... نمی دانم چه باید گفت شنبه 10 تير 1391برچسب:, :: 1:8 :: نويسنده : علی
"هست را اگر قدر ندانی، می شود "بود" و چه تلخ است "هست "کسی "بود" شود ... جمعه 9 تير 1391برچسب:, :: 22:8 :: نويسنده : علی
وصیت میکنم بعد از مرگم …. از بوی گلاب بدم می آید، همون آب معدنی کفایت می کند، نگید این رانی هلو دوست داشت، سنگ قبرش رو با رانی بشوریمااا،نوچ میشه ! اقایون فامیل، به خاطر من سه متر ریش نذارید خانم های فامیل، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد نکنید، باور کنید من از همهمه و شلوغی بدم میومد! مردم، گناه که نکردم! توی درایو E عکس دارم، خوراک اعلامیه، عکس پرسنلی نذاریداا، اونا جلب ترحم نمی کنه! فلش قرمزرو که پشت کتابام قایم کردمم را هم حتما بسوزونید اصلا هم نیاز نیست توشو نگاه کنید که چیه من اندک آبرویی
داشتم در این خانواده!!!!! حواستون باشه …. روی خرما ها پودر نارگیل نریزید، هم شکلش خز میشه، هم بدمزه میشه! همون گردو بزارید لاش خیلی حال میده! شایعه کنید قبل مرگش بهش الهام شده بود میمیره! از اون دیالوگ هاست که مو به تن سیخ می کنه هااا !! پنج شنبه ها سر خاکم نیاید چه کاریه؟ ترافیکه! حتی اونائی که مثل نامه ی یک طرفه فقط براشون ایمیل میفرستادم … گاها برام ایمیلی بجای فاتحه بفرستید و یادم کنید روحم شاد و یادم گرامی باد ! جمعه 9 تير 1391برچسب:, :: 22:6 :: نويسنده : علی
هیــــــچ ســــــاعتــــــی پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, :: 17:13 :: نويسنده : علی
میدانــی !!! پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, :: 1:2 :: نويسنده : علی
دلم یه فنجان قهوه داغ میخواد ... و یک دوست که بشه باهاش حرف زد...! دوستی که بفهمه دلت برای چیزهای کوچیک تنگ شده ! بفهمه دلگیری.... بفهمه بغض هاتو و لرزش صداتو... بفهمه به توجه اش احتیاج داری... بفهمه حتی اگه سکوت کردی ! دوستی که روحت رو نوازش کنه... کاش کسی بود امشب با من کمی قدم میزد... همیشه باید یه نفر باشه ، همیشه ! می خندم ! تظاهر به شادی می کنم... حرف می زنم.... مثل همه... اما...... خیلی وقت است مرده ام! خیلی وقت است دلم می خواهد روزه ی سکوت بگیرم........ دلم می خواهد ببارم ... و کسی نپرسد چرا ! تو چه می فهمی لامصب این روز ها ادای زنده ها را در می آورم....... گزیده سخنان شهید بهشتی : به آدم زندگی نمیدهد. ♥ یک ملت انقلابی معمولاً حرف آخر خود را همان اول میزند. ♥ بگذارید مردم در برابر هرچیزی که بر خلاف موازین اسلامی میبینند، حساس بمانند. ♥ اسلام به ما آموخته است که نسبت به دشمنان دروغ نگوییم، تهمت و افتراء نزنیم و فحش ندهیم. ♥ انتقاد از خویشتن را جزء برنامههای خود قرار دهید. ♥ انقلاب کفر ستیز و ظلم ستیز ما با هیچ قدرت سلطهگر نمیتواند در سازش در آید.
ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیدست کار که تاج کیانی کند آرزو تفو باد بر چرخ گردان، تفو مـــــن دلـتنگيهايـم را ميـان شُـرشُـر آبِ داغ ميتـرکـانـم، تا همـه فـکـر کننـد قرمـزيِ چشمـانـم اشک هایم هم
شبیه تـــــــو شده اند
گریه که می کنم نمی آیند سه شنبه 6 تير 1391برچسب:سحر قریشی,عکس سحر قریشی,عکس های جدید سحر قریشی,عکس های زیبا از سحر قریشی,سحر قریشی91,سحر قریشی جدید, :: 13:12 :: نويسنده : علی
سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 11:42 :: نويسنده : علی
بگذار هر کسی هر چه دوست دارد بگوید. خدایا سه شنبه 6 تير 1391برچسب:داستان عاشقانه,داستان عشق,داستان,عشق,عاشقانه ها,عشق, :: 11:16 :: نويسنده : علی
...در یک شب بارانی که وحشت تمام شب را فرا گرفته بود هنگامی که از ترس پرندگان هم به صدا درامده بودند جوانی با خاطرات تنها عشقش اشک میریخت از تمام دنیا بریده بود و در کنج اتاقی از یک خرابه در دل تاریکی آرام گرفته بود...باورش برایش سخت بود که عشق نازنینش را از دست داده بود آرام اشک میریخت...صبح شده بود که از خواب بیدار شد نمیدانست چه وقت به خواب رفته احساس کرد کسی سرش را در بغل گرفته هوا بویه عشقش را میداد تند تند نفس میکشید چه حس خوبی بود بعد از مرگ عشقش اولین باری بود که حس زندگی میکرد به چهره ی فردی که سرش در آغوشش بود نگاه کرد...خدایه من عشقم!! همان چهره ی معصوم همان لبخندی که دلش برایش تنگ شده بود او را در آغوش گرفت...آرام در گوشش گفت <<منتظرتم>> وای خدایه من چشمانش که باز شد در بیمارستان شهر بود و خبری از عشقش نبود آرام اشکش سرازیر شد و بازهم خاطرات... سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 1:39 :: نويسنده : علی
هَـميشه بـآيد کَسـي باشد هَـميشه بـآيد کسـي باشد تا #بُغضهايتــ را قبل از لرزيدن چـآنهات بفهمد بـآيد کسي باشد وقتي صدايَتــ لرزيد بفهمد کـــہ اگر #سکوتـــ کردے، بفهمد.... کسي بـآشد کـــہ اگر #بهانهگيـر شدے بفهمد کسي بـآشد کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے براي رفتـن و نبودن بفهمد به #توجّهش احتيآج دارے بفهمد کـــہ #درد دارے کـــہ زندگي درد دارد بفهمد کـــہ دلت براي چيزهاے کوچکش تنگــ شده استــ
بفهمد کـــہ #دِلتــ براے قَدمــ زدن زيرِ باران... براے #بوسيـدَنش... براے يك آغوشِ گَرمــ تنگ شده است هميشه بايد کسي باشد هميشه.... سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 1:31 :: نويسنده : علی
دروغـــ مــے گـفتـند کـﮧ "ـها" عـــلامـتـ جــمعـ اســـــــتـ... پـسـ چـــرا وقـتــے تنـ+ـها را جمــعـ کـردمـ خـودمـ مـاندمـ و خــــــــــودمـ ؟؟ آنقــدر مرا سرد کرد خدایا اندکی نفهمی عطا کن تا راحت زندگی کنیم!!!! مردیم از بس فهمیدیم و به روی خود نیاوردیم. کاش هرگز در محبت شک نبود ، تک سوار مهربانی تک نبود ``````````` ✬ '✧ '✬ عاشق شدم و عذاب را فهمیدم / رنجیدن و اضطراب را فهمیدم |
موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |