عاشقانه ها
بهترینها برای عاشق ترین ها
نظر فراموش نشه!! مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت : جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, :: 22:54 :: نويسنده : علی
حسرت زندگی ... گفتمش : دل می خری ؟ جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, :: 22:25 :: نويسنده : علی
كوك كن ساعتِ خویش ! مهربان می روم شاید فراموشت کنم آخرین حرف تو چیست؟ چه می شود همه از جنس آسمان باشد از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست کاش میشد هیچ کس تنها نبود جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, :: 16:53 :: نويسنده : علی
این روزها حس میکنم از یادها من رفته ام حس میکنم در این جهان تنها منم که خسته ام خسته از این کابوس ها خسته از این دربه دری شاید که من دیوانه ام شاید که تو خسته تری ای قلب من خسته شدی؟ از این همه رسوا شدن خسته شدی از این همه عاشقیو تنها شدن ما هر دو از هم خسته تر از یاد دنیا رفته ایم از دست این رسوا شدن بار سفر هم بسته ایم ما میرویم تا بعد ما عاشق شدن رویا شود تا بعد من کنج اتاق مانند تو تنها شود (میلاد) جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, :: 16:38 :: نويسنده : علی
ای غم نشین قلب من امشب کمی نزدیک شو ای ماه روشن جان عشق امشب کمی تاریک شو ای قلب من آرام باش امشب مدارا کن دلم ای شاهراه قلب من امشب کمی باریک شو ای اشک من آهسته تر امشب جهان را آب برد ای تلخی این روزها امشب کمی شیرین شو ای نعره و فریادها بیرون زنید غوغا کنید ای ابرها در آسمان قیامتی برپا کنید ای لحظه های عمر من عمرم دگر بر باد رفت گفتم که شیرینم کجاست گفتند با فرهاد رفت مجنون شدم لیلی کجاست لیلی برایم مانده است؟ گفتند لیلی هم نماند با عشوه و با ناز رفت لیلی که با صد ناز رفت شیرین که با فرهاد رفت دیگر در این دنیای پست عاشق شدن از یاد رفت (میلاد) |
موضوعات آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|